بایگانی‌ها

اگر میخواهید موفق شویدبا چرا؟ شروع کنید

کسب‌وکارهای نوپا:اگر میخواهید موفق شویدبا چرا؟ شروع کنید.”چرا” کلمه ای است که دنیای امروز را شکل می دهد.اکثر مردم با (چه) شروع می کنند زیرا این ساده ترین روش برای برقراری ارتباط است. سپس آنها ممکن است در مورد چگونه صحبت کنند، اما به ندرت  وکمتر کسی در ابتدا به ” چرا “توجه میکند.اما افراد مبتکر و پیشرو معمولا این ترتیب را به صورت معکوس مورد توجه قرار می دهند.بنابراین بهتر است با چرا (هدف)، سپس چگونه (ارزش ها و اقدامات و تمایزها)، و سپس چه (محصولات و نتایج) شروع کنید.

وقتی با «چرا» شروع میکنید، دنیای وسیعتری ار مورد توجه قرار میدهید.مثلا در عالم کسب وکار میپرسیم؛چرا برخی از افراد و سازمان ها نوآورتر، تأثیرگذارتر و سودآورتر از دیگران هستند؟ چرا برخی از مشتریان و کارمندان وفاداری بیشتری دارند؟ حتی در میان افراد موفق، چرا تعداد کمی می توانند موفقیت خود را بارها و بارها تکرار کنند؟

افرادی مانند مارتین لوتر کینگ جونیور، استیو جابز و برادران رایت اشتراکات کمی داشتند، اما همه آنها با چرا شروع کردند. آنها متوجه شدند که مردم تا زمانی که دلیل پشت یک تولید،حرکت،فعالیت،ایده ومانند آن را درک نکنند، واقعاً به خرید محصول، خدمات، حرکت یا ایده نمی‌پردازند.

شروع با چرا نشان می دهد که رهبرانی که بیشترین تأثیر را در جهان داشته اند، همه به یک شکل فکر می کنند، عمل می کنند و با هم ارتباط برقرار می کنند – و این برعکس کاری است که دیگران انجام می دهند. “سینک” نویسنده کتاب “با چرا شروع کنید”این ایده قدرتمند را دایره طلایی می نامد و چارچوبی را فراهم می کند که سازمان ها را می توان بر اساس آن بنا کرد، جنبش ها را هدایت کرد و از مردم الهام گرفت. در دنیای مدرن امروز همه چیز با چرا شروع می شود.

شرکت اپل مثال خوبی است از موسساتی که با چرا شروع می کنند. آیا اپل یک شرکت کامپیوتری است؟ یک شرکت لوازم الکترونیکی مصرفی؟ یک شرکت گوشی های هوشمند؟ اینها همه بیان چههستند. اگر اپل فقط خود را با چه معرفی می‌کرد، ممکن است به درستی بپرسید: «آپل در همه این صنایع متفاوت چه می‌کند؟»

اما اپل با چه شروع نمی کند. آنها با چرا شروع می کنند. در اوایل دهه ۲۰۰۰، اپل کمپینی را با عنوان «متفاوت فکر کن» برای برقراری ارتباط با چرا آغاز کرد.

اپل در طول تاریخ خود یک رقیب، یک اخلالگر، یک مبتکر بوده است. با کامپیوتر اپل، آنها این کار را با صنعت کامپیوتر در دهه ۷۰و ۸۰ انجام دادند. با iTunes و iPod، آنها این کار را دوباره در صنعت موسیقی در اوایل دهه ۲۰۰۰ انجام دادند. و با آیفون، آنها این کار را دوباره با صنعت تلفن همراه در سال ۲۰۰۷ انجام دادند.

میلیون ها و میلیون ها مصرف کننده با جرا شناسایی می شوند. به همین دلیل است که هر نسخه آیفون یک پدیده صنعتی است. به همین دلیل است که مشتریان یک شبه کمپ می زنند و ساعت ها در اطراف فروشگاه صف می کشند تا جدیدترین آیفون را در دست بگیرند. به همین دلیل است که مشتریان مایل به پرداخت قیمت‌های بالاتر هستند، حتی زمانی که جایگزین‌های ارزان‌تر اندروید وجود داشته باشد.

ما می‌خواهیم در اطراف افراد و سازمان‌هایی باشیم که شبیه ما هستند و عقاید ما را به اشتراک می‌گذارند. وقتی شرکت‌ها در مورد آنچه انجام می‌دهند و اینکه محصولاتشان چقدر پیشرفته هستند صحبت می‌کنند، ممکن است جذابیت داشته باشند، اما لزوماً چیزی را نشان نمی‌دهند که ما می‌خواهیم به آن تعلق داشته باشیم. اما وقتی یک شرکت به وضوح چرایی خود را بیان می‌کند، به چه چیزی اعتقاد دارد، و ما به آنچه آنها اعتقاد دارند باور می‌کنیم، در این صورت گاهی اوقات برای گنجاندن آن محصولات یا برندها در زندگی‌مان تلاش‌های زیادی می‌کنیم

شروع با جرابه دنبال کنندگان و مشتریان شما راهی می دهد تا با شما در سطح شخصی شناسایی شوند. اگر چرای شما با چرای آنها مطابقت دارد، آنها مایلند تا در کنار شما بایستند. بدون چرایی واضح، افراد به طور پیش فرض چه را انتخاب می کنند. سپس شما همیشه در این مبارزه برای متمایز کردن خود در دریای چه گرفتار می شوید. و شما مجبور هستید خود را با ویژگی ها یا بدتر از آن با قیمت متمایز کنید.

“شما باید بدانید که چرا کاری را انجام می دهید ؟ اگر مردم آنچه را که شما تولید میکنید  می‌خرند ِچرا این کار را انجام می‌دهند، پس نتیجه  این می‌شود که اگر شما ندانید چرا کاری را انجام می‌دهید ؟ دیگران چگونه این را متوجه شوند؟ اگر رهبر سازمان نمی تواند به وضوح بیان کند که چرا سازمان در شرایطی فراتر از محصولات یا خدمات آن وجود دارد، پس چگونه انتظار دارد که کارکنان بدانند چرا باید سر کار بیایند؟

در نهایت، آنچه انجام می دهید چرایی شما را زنده می کند. چرایی باور اصلی شماست و اقدامات و تصمیماتی که برای حمایت از چرا اتخاذ می کنید را توضیح می دهد.

همچنین می‌توانیم از «شروع با چرا» به عنوان قطب‌نما برای تصمیم‌گیری استفاده کنیم. وقتی به دنبال هر چیز جدید و نوآورانه ای هستید، ناشناخته های زیادی وجود دارد. با وجود این، افراد زیادی وجود دارند که گاهی اوقات با اعتماد به نفس بیش از حد به شما می گویند چه کاری انجام دهید. “خیلی واضح است – شما فقط باید ایکس را انجام دهید. چگونه می توانید آنقدر متراکم باشید که آن را نبینید؟” اگر چرایی خود را می‌دانید، می‌توانید به سرعت و با خیال راحت هر پیشنهاد چگونه یا چه را که با چرایی ناسازگار است رد کنید.

نکته آخر در مورد شیوه چرا این است که باید بتوانید تمرکز کنید. استیو جابز زمانی گفت: “نوآوری یعنی نه گفتن به هزار چیز.” اگر با چرا شروع کنید، هدف خود را می دانید. شما فقط می توانید آن چند کار مهم را انجام دهید که با هدف شما سازگار است. و می توانید به بسیاری از ایده های دیگری که می شنوید “نه” بگویید.

همچنین می توانید از دام تمرکز بیش از حد بر روی رقبای خود و کپی کورکورانه هر ویژگی که آنها معرفی می کنند جلوگیری کنید. کاری که آن‌ها انجام می‌دهند ممکن است برایشان مفید باشد، اما اگر با چرایی شما ناسازگار باشد، دنبال کردن آن منطقی نیست. و اغلب، کاری که رقبای شما انجام می دهند احتمالاً با چرایی شما ناسازگار است.

مترجم:علی محرابی

گروه آموزش

  • هنوز نظری ندارید.
  • افزودن دیدگاه