مقایسه خود با دیگران در کسب وکار

مقایسه خود با دیگران در کسب وکار

کسب‌وکارهای نوپا:مقایسه خود با دیگران در کسب وکار یک رویه مرسوم است.هرگز روزی را که از خرید ۱۹ میلیارد دلاری واتس‌اپ توسط فیس‌بوک مطلع شدم، فراموش نمی‌کنم. به جای جشن گرفتن موفقیت اخیرم به عنوان یک نویسنده، خودم را در حال فرو رفتن در گودالی از شک به خودم یافتم. با خودم فکر می‌کردم: «چرا یک اپلیکیشن پیام‌رسان ساده نساخته بودم؟» و در ذهنم خودم را به خاطر از دست دادن چیزی که به نظر یک فرصت آشکار می‌آمد، سرزنش می‌کردم. آشنا به نظر می‌رسد؟ به همه ما گفته شده است که مقایسه خودمان با دیگران سمی است. این قاتل نهایی شادی، دزد شادی، و سریع‌ترین راه به سوی بدبختی است – یا حداقل عقل سلیم می‌گوید. اما نکته اینجاست: اگر مقایسه اینقدر مخرب است، چرا ذهن ما مدام به آن برمی‌گردد؟ اگر این داستان چیزی بیش از آنچه به چشم می‌آید باشد، چه؟ تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که تماشای موفقیت دیگران فقط باعث نمی‌شود احساس بدی داشته باشیم؛ بلکه آتشی در درون ما روشن می‌کند و ما را به سمت دستاوردهای خودمان سوق می‌دهد. در حالی که مقایسه مطمئناً می‌تواند یک عادت بد باشد، ممکن است یک جنبه مثبت پنهان وجود داشته باشد که ما از آن غافل بوده‌ایم. یکی از دوستانم اخیراً نکته جالبی را با من در میان گذاشت. سال‌هاست که او چیزی را که «مربی مخفی» می‌نامد، حفظ کرده است – کسی که او به صورت آنلاین دنبال می‌کند و به عنوان معیار غیررسمی موفقیت او عمل می‌کند. این شخص به صورت دوره‌ای تغییر می‌کند، اما الگو ثابت می‌ماند: معمولاً کسی که از نظر سن و پیشینه شبیه اوست، به چیزی که او آرزویش را دارد، دست یافته است. بله، او اعتراف می‌کند، گاهی اوقات این مقایسه باعث می‌شود احساس ناکافی بودن کند. اما بیشتر اوقات، به عنوان یک ستاره قطبی عمل می‌کند و به او نشان می‌دهد که چه چیزی ممکن است. این «اهداف مقایسه‌ای» ثابت می‌کنند که اهداف او قابل دستیابی هستند، نه فقط رویاهای واهی. با توجه به اینکه افکار مقایسه‌ای ۱۲٪ از فعالیت ذهنی روزانه ما را تشکیل می‌دهند، بهتر است یاد بگیریم که آنها را به طور سازنده مهار کنیم. کلید این کار در ایجاد یک رابطه دلسوزانه با خودمان و در عین حال اذعان به تمایل طبیعی ما برای سنجش خودمان در برابر دیگران است.

علم جذاب پشت مقایسه اجتماعی برای درک اینکه چرا مقایسه تا این حد عمیق ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد، باید به روانشناسی پشت آن بپردازیم. نظریه مقایسه اجتماعی نشان می‌دهد که انسان‌ها یک انگیزه ذاتی برای ارزیابی خود در مقایسه با دیگران دارند. ما همه چیز را از ثروت و جایگاه اجتماعی گرفته تا ظاهر فیزیکی و دستاوردهای حرفه‌ای خود می‌سنجیم. این مقایسه معمولاً سه شکل دارد: مقایسه رو به بالا: نگاه کردن به کسانی که آنها را “جلوتر” از خود می‌دانیم. مقایسه رو به پایین: نگاه کردن به کسانی که آنها را “عقب‌تر” از خود می‌دانیم. مقایسه جانبی: نگاه کردن به کسانی که آنها را هم‌سن و سال خود می‌دانیم. سال‌ها، روانشناسان فرض می‌کردند که مقایسه‌های رو به بالا ذاتاً برای رفاه مضر هستند. با این حال، تحقیقات اخیر نکته شگفت‌انگیزی را آشکار می‌کند: بسته به نحوه چارچوب‌بندی ما، هر دو مقایسه رو به بالا و رو به پایین می‌توانند اثرات مثبت و منفی داشته باشند. تغییر دهنده بازی؟ درک تفاوت بین مقایسه‌های “جذبی” و “تقابلی” و دو نوع متمایز حسادت که ایجاد می‌کنند. وقتی مقایسه‌های جذبی انجام می‌دهیم، بر شباهت‌های خود با فردی که خود را با او مقایسه می‌کنیم تمرکز می‌کنیم. این امر منجر به جرقه‌ای می‌شود که روانشناسان آن را «حسادت خوش‌خیم» می‌نامند – نوعی که باعث می‌شود فکر کنیم «اگر آنها می‌توانند این کار را انجام دهند، من هم می‌توانم.» از سوی دیگر، مقایسه‌های متضاد، بر تفاوت‌ها تأکید می‌کنند و اغلب به «حسادت بدخواهانه» منجر می‌شوند – نوعی که باعث می‌شود بخواهیم شکست دیگران را ببینیم. این تمایز توضیح می‌دهد که چرا بسیاری از مطالعات به اشتباه به این نتیجه رسیده‌اند که رسانه‌های اجتماعی به طور کلی برای سلامت روان مضر هستند. آنها در درجه اول به مقایسه‌های متضاد پرداختند و مزایای بالقوه تفکر جذبی را از دست دادند.

در مجموع از مقایسه، اگر عاقلانه استفاده شود، می‌تواند الهام‌بخش و انگیزه‌بخش باشد. تحقیقات نشان می‌دهد که ما به طور خاص از الگوها الهام می‌گیریم، افرادی که به اندازه‌ی کافی شبیه ما هستند که با آنها ارتباط برقرار کنیم اما به اندازه‌ی کافی موفق هستند که آنها را تحسین کنیم. همانطور که یک مطالعه نشان داد، تمرکز بر اینکه چگونه می‌توانیم بیشتر شبیه این الگوها شویم، اغلب منجر به الهام واقعی می‌شود.

نویسنده:نیر ایال

گروه آموزش

  • هنوز نظری ندارید.
  • افزودن دیدگاه