کسبوکارهای نوپا:دو دوست تنبل بیست و چند ساله موتورسیکلت هارلی دیویسون نماد آمریکایی راخلق و بازار فروش آمریکا را تسخیرکردند.نام آنها ویلیام اس. هارلی و آرتور دیویدسون بود.
سال ۱۹۰۱ میلادی بود. شکل جدیدی از حمل و نقل جدیدترین وسواس آمریکا بود … دوچرخه. دوچرخههای تکنفرهای که با پدالها کار میکردند. آمریکاییهای اوایل قرن، آزادی و سهولت حملونقلی را که دوچرخه برایشان فراهم میکرد، دوست داشتند. همه گرفتار دوچرخه بودند. به جز ویلیام اس. هارلی ۲۱ ساله و دوست ۲۰ ساله کودکی او، آرتور دیویدسون. آنها کار سخت رکاب زدن با دوچرخه را کار سختی میدانستند.به همین جهت آنها در فکر ساخت یک دوچرخه موتور بودند که به جای رکاب زدن از آن بهره بگیرند. تمایل هارلی و دیویدسون برای حذف پدال از دوچرخههای پدالدار با یکی از بزرگترین نمادهای آمریکایی، موتورسیکلت هارلی-دیویدسون به پایان رسید.
درخواست کمک از برادر بزرگ
هارلی و دیویدسون متقاعد شده بودند که ایده آنها برای یک دوچرخه موتوری قابل اجرا است. اگر آنها می توانستند کارکردن وسیله نقلیه با پا را از دوچرخه سواری کنار بگذارند، مردم می توانستند مسافت های بیشتری را طی کنند. در سال ۱۹۰۱، آنها تصمیم گرفتند یک موتورسیکلت بسازند، اما فقط یک مشکل وجود داشت. هیچ یک از آنها نمی دانستند چگونه. آنها برادر بزرگتر آرتور دیویدسون، والتر، را فریب دادند تا از شغلش به عنوان ماشینکار راهآهن در کانزاس به خانه در میلواکی بازگردد، با این وعده که میتواند اولین کسی باشد که قطعات موتورسیکلت جدید آنها را سوار میکند. والتر دیویدسون کمی متعجب و عصبانی شد ِزیراوقتی به خانه رسید متوجه شد که موتورسیکلت هنوز ساخته نشده است و آرتور دیویدسون و دوستش ویلیام هارلی انتظار داشتند که او آن را بسازد. آنها جزئیات این ماجرا را در نامه های خود نوشته اند.
برادر بزرگتر دیویدسون سریعاً بر عصبانیتش غلبه کرد و به برادر کوچکش و دوستش کمک کرد تا در یک سوله قدیمی در حیاط خلوت کارگاهشان را راه اندازی کنند. اولین کاری که مردان جوان بیش از حد جاه طلب انجام دادند، کشیدن تابلویی بر روی درب ورودی سوله بود که روی آن نوشته شده بود: «شرکت موتور هارلی دیویدسون». پس از بحث های فراوان، تصمیم بر این شد که نام ویلیام هارلی برای اولین بار انتخاب شود زیرا او اولین کسی بود که ساخت دوچرخه موتوری را پیشنهاد داد.
یک موتور سیکلت کار
در ادامه کا برادر سوم دیویدسون،یعنی ویلیام دیویدسون، به گروه پیوست. چهار مرد جوان داخل آلونک ۱۰ فوتی در ۱۵ فوتی جمع شدند و به کار مشغول شدند. آنها اولین سری از موتورسیکلت هارلی دیویدسون را در سال ۱۹۰۳ با استفاده از میل لنگ دوچرخه و موتور تک سیلندر ساختند. دوچرخه موتوری دارای پدال و کمربند چرمی بود. برای به حرکت درآوردن آن، سوارکار باید ابتدا آن را رکاب بزند تا تراکم در موتور ایجاد شود. دوچرخه-موتور جدید کاری را که آنها تصور می کردند انجام داد. بدون پدال زدن کار می کرد. اماهنوز جای زیادی برای پیشرفت وجود داشت.
رشد و توسعه
در دو سال اول کار خود، هارلی و برادران دیویدسون در مجموع شش موتورسیکلت ساختند. تا سال ۱۹۰۵، آنها هفت عدد در سال تولید می کردند، اما تقاضا در حال افزایش بود. آنها در سال ۱۹۰۶ کارخانه بزرگتری در میلواکی ساختند که به آنها اجازه ساخت پنجاه موتور سیکلت در سال ۱۹۰۷ را داد. در مدت دو سال، آنها تولید را به هزار موتورسیکلت در سال افزایش دادند و ۳۵ کارمند در لیست حقوق و دستمزد داشتند.
یک نوآوری دو سیلندر
ویلیام هارلی به کاری که انجام می دادند افتخار می کرد اما مشتاق بود که موتورسیکلت هایی با قدرت و سرعت بیشتر ببیند. او کار روی یک موتور دو سیلندر یا به قول خودش موتور V-Twin شروع کرد. این موتور به موتور سیکلت ها اجازه می داد تا به سرعت ناشناخته ۶۰ مایل در ساعت برسند.با این اقدام ،میزان فروش سر به فلک کشید. موتور جدید، نوآوری های بیشتری به دنبال داشت، مانند یک درایو زنجیره ای برای جایگزینی تسمه محرک چرمی و یک استارت برای جایگزینی هندل.به مروروسیله تولیدی هارلی دیویدسون با هر نوآوری؛ کمتر شبیه یک دوچرخه می شد.
یک استراتژی فروش درخشان
آرتور دیویدسون ایده جسورانه ای داشت تا با موتورسیکلت های سریع و قابل اعتماد خود به یک بازار دست نخورده دست یابد ؛یعنی دولت ایالات متحده. در دهههای اولیه قرن بیستم، حاملهای پست، افسران پلیس و پرسنل نظامی همگی از دوچرخههای پدالدار بهعنوان وسیلهای سریع و چابک برای حمل و نقل استفاده میکردند. دیویدسون متقاعد شده بود که آژانسهای دولتی محلی و فدرال از جایگزینی دوچرخه با موتورسیکلت سود میبرند و شروع به برقراری تماسهای فروش در این بخشها کرد.تلاشهایش نتیجه داد. به زودی نزدیک به پنج هزار موتورسیکلت هارلی دیویدسون برای تحویل به پست،توسط پلیس و ارتش مورد استفاده قرار گرفت.
ساختن فرهنگ هارلی دیویدسون
در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، والتر دیویدسون متوجه شد که بیشتر جذابیت موتورسیکلت ظاهر و احساس آن است. موتورسیکلت سواری به یاد مرد ناهموار، دلچسب و آمریکایی میافتاد، چیزی شبیه به یک گاوچران در غرب قدیم. برای استفاده از فرهنگ رو به رشد هارلی دیویدسون، والتر دیویدسون شروع به فروش اقلام لوازم جانبی برای کمک به تداوم ظاهر موتورسیکلت کرد … لباس، چکمه، تکه های چرمی، و کیف زین.کالاهایی که بازار آمریکا آن را دوست داشت. حتی امروزه، لوازم جانبی هارلی دیویدسون بخش بزرگی از فروش را به خود اختصاص داده است.
سلطان جاده
در دوران پس از جنگ جهانی دوم، موتور سیکلت هارلی دیویدسون به نماد آزادی و جاده باز تبدیل شد. سرعت، قدرت و قابلیت اطمینان موتورسیکلت به این معنی بود که هارلی استاندارد طلایی موتورسیکلت ها بود، شهرتی که آنها هنوز هم از آن برخوردارند. موتورسیکلتهای هارلی دیویدسون نماد شورشیان پسر بد دهه ۱۹۶۰، هیپیهای بی قید دهه ۱۹۷۰ و موتورسیکلت رانهای مرفه دهه ۱۹۸۰ با نیاز به سرعت بودند. در نهایت هم موتورسیکلت تمام آمریکایی،در هجوم رقابت های ژاپنی موفق شد تا نمادی از نبوغ آمریکایی باقی بماند. همه اینها به این دلیل است که دو مرد جوان برای رکاب زدن دوچرخههایشان بسیار تنبل بودند!!
نوشته کارن هریس
مترجم:احسان محرابی
گروه تکنولوژی
افزودن دیدگاه