کسبوکارهای نوپا:ایجاد تعادل کارو زندگی یک ضرورت است. جامعه ما به دلیل پیشرفت تکنولوژی و تاثیر آن بر زندگی روزمره،به طور قابل توجهی تغییر کرده است.با توجه به پیشرفت روز افزون وسایل ارتباطی،این وسایل زندگی مارا شکل می دهد و روند آن را تعیین میکنند.به عنوان مثال،ما چندین دستگاه در اختیار داریم ، مانند تلفنهای هوشمند، تبلتها و لپتاپها ، که ما را به ایمیلهایمان متصل نگه میدارند و امکان ارسال پیام فوری را فراهم میکنند.
این ابزاردر حالی که از بسیاری جهات زندگی را آسانتر و کارآمدتر کرده است،اما باعث محو شدن مرزهای کاری و غیر کاری نیز شده است.فرهنگ وابسته به فناوری ما، باعث شده است که بسیاری از افراد دائماً با دنیای خارج در ارتباط باشند وحضوردر محل کار و خانه نیز در این مورد،تفاوتی ندارد.
نه تنها کارمندان پس از ساعات کاری در محل کار خود در دسترس هستند،بلکه این موضوع حتی به عنوان ویژگی یک کارمندخوب هم در نظر گرفته شده است.در نتیجه،رفتارهای مشکل سازی مانند بررسی مکاتبات کاری؛ در تمام ساعات شبانه روز،عادی شده است.
بررسی های پژوهشی جدید بیانگر آن است که در این وضعیت چند تأثیر منفی، از نظر ذهنی، جسمی و روابط انسانی، رخ میدهد که باعث می شوداشخاص تعادل بین کار و زندگی خود را نداشته باشند و قربانی «فرهنگ شلوغی» شوند.
از نظر ذهنی، اضطراب و افسردگی بسیاری از افراد می تواند افزایش یابد و در نتیجه منجر به انزوای اجتماعی شود. از نظر فیزیکی، کارمندان می توانند از دست دادن خواب و بی علاقگی به سرگرمی ها را تجربه کنند، زیرا آنها بیش از حد روی کار متمرکز هستند.
همچنین افرادی که زندگی کاری خود را با زندگی شخصی خود ادغام می کنند به روابط انسانی آنها نیز آسیب می رسد.به عنوان مثال، والدین به دلیل کارشان، وقت همراهی با فرزندان خود را از دست می دهند.
افراد میتوانند در اتاقشان با حضور همه عزیزان خود بنشینند،اما بیشتر درگیر دستگاههای خود باشند،زیرا هنوز به ایمیلها و پیامهای محل کار پاسخ میدهند.
این فقدان مرزها، یک دور باطل ایجاد می کند که در آن افرادشروع به محدود کردن فعالیت های اجتماعی خود می کنند. این مشکل می تواند آنها را به احساس انزوا و عدم درگیر شدن سوق دهد که منجر به افزایش اضطراب می شود.
تحقیقات نشان می دهد، سلامت روان یک کارمند شاخص مهمی برای سلامت کلی آنها است. برای مثال،استرس می تواند در ایجاد طیف وسیعی از بیماری ها مانند فشار خون بالا،شرایط قلبی عروقی و دیابت نقش داشته باشد.علاوه بر این، فرسودگی شغلی که کارکنان تحمل میکنند، میتواند بر توانایی آنها برای مشارکت معنادار در محل کار تأثیر بگذارد. بنابراین، ضروری است که افراد شروع به ترسیم مجدد مرزهای کاری و زندگی خود کنند.
اما تغییر واقعی از مدیران باید شروع شود.آنها باید بدانند که درهم ریختن مرز زندگی و کار برای کارکنانشان مضر است و بر میزان دقت و توانایی انجام فعالیتهای آنان،تاثیر مخربی خواهد داشت.
یک مدیر میتواند با آگاه کردن کارمندانش بداند که اگر درخواستی بعد از ساعت ۵ بعدازظهر ارسال میشود،این اقدام به معنای انجام فوری کار نیست و نباید این موضوع منجر به از بین رفتن تعادل بین کار و زندگی شود.
در هر حال تفکیک کار و زندگی چیزی است که همه به آن نیاز دارند،تا بتواننددر انجام هردو فعالیت درسطح مناسب موفق باشند.
افزودن دیدگاه