کسبوکارهای نوپا:لودیتهای اولیه علیه ماشین انقلاب صنعتی شورش کردند و بدین ترتیب شورشها علیه ساختار اقتصادی جدیدی که توسط انقلاب صنعتی تحمیل شده بود، باعث ایجاد توهین “لادیت” شد.در اواخر شبی در ژانویه ۱۸۱۲، گروهی از اراذل و اوباش که به خشونت تمایل داشتند، از در کارگاه نساجی جورج بال در حومه ناتینگهام انگلستان به داخل حمله کردند. این مردان در حالی که دستمالهایی به صورت خود بسته بودند، با پتک به اهداف خود کوبیدند و فرار کردند و پنج دستگاه بافندگی خرد شده را پشت سر خود به جا گذاشتند.
اوایل دهه ۱۸۰۰ میلادی، دوران آشفتگی اقتصادی برای جوراببافیها، کشاورزان و بافندگان انگلیسی بود. جنگهای ناپلئونی که ده سال طول کشید، تجارت را متوقف کرده و باعث کمبود مواد غذایی شده بود. و تغییر مد مردانه از جوراب به شلوار، صنعت جوراببافی انگلستان را فلج کرده بود. علاوه بر همه اینها، انقلاب صنعتی که در سراسر حومه انگلستان در حال گسترش بود، فناوری نوآورانهای را به همراه آورد که به کارگران اجازه میداد کالاهای بافتنی را حدود ۱۰۰ برابر سریعتر از دست تولید کنند. “لادیتها” که ادعا میکردند از “ژنرال لود” دستور میگیرند، به عنوان نیرویی خشن علیه تغییرات در صنعت نساجی ظاهر شدند. از زمان آغاز قیام کارگری توسط صنعتگران ماهر نساجی در نوامبر ۱۸۱۱، حمله به کارگاههای نساجی در ناتینگهام تقریباً به یک اتفاق شبانه تبدیل شده بود.
کوین بینفیلد، استاد زبان انگلیسی در دانشگاه ایالتی موری و ویراستار کتاب «نوشتههای لودیتها»، میگوید: «بافندگان جوراب و کارگران توری در ناتینگهام در صنایعی کار میکردند که عمدتاً رو به زوال بودند. استادان در واکنش به این موضوع کند بودند و از این فرصت برای کاهش دستمزدها استفاده کردند.» بازرگانان که تحت تأثیر رکود اقتصادی قرار گرفته بودند، با استخدام کارگران کمدرآمد و آموزشندیده برای کار با ماشینآلات، هزینهها را کاهش دادند، زیرا صنعت نساجی از خانههای شخصی به کارخانههایی منتقل شد که ساعات کار طولانیتر و شرایط کار خطرناکتر بود. صنعتگرانی که سالها صرف تکمیل مهارت خود در دورههای کارآموزی کرده بودند، به استفاده از کارگران آموزشندیده که عموماً محصولات بیکیفیت تولید میکردند، اعتراض کردند. بسیاری از آنها مایل بودند تا زمانی که در سود سهیم باشند، با مکانیزه شدن صنعت نساجی سازگار شوند. با این حال، آنها شاهد بودند که چگونه دستاوردهای بهرهوری ناشی از فناوری، سرمایهداران را ثروتمند میکند، نه کارگران را.
کارگران نساجی انگلیسی دائماً تلاشهای خود را برای مذاکره برای حقوق بازنشستگی، حداقل دستمزد و شرایط کاری استاندارد رد میکنند. کارگران که قادر به تشکیل قانونی اتحادیههای کارگری یا اعتصاب نبودند، در عوض با پتک به سرمایهداری صنعتی ضربه زدند، چیزی که مورخ اریک هابسبام آن را «چانهزنی جمعی از طریق شورش» مینامد. افسانه «ژنرال لود» کارگران نساجی ناتینگهام ادعا میکردند که از دستورات یک «ژنرال لود» مرموز پیروی میکنند. بازرگانان نامههای تهدیدآمیزی دریافت میکردند که از «دفتر ند لود، جنگل شروود» ارسال شده بود. روزنامهها گزارش دادند که لود شاگرد بافتنی چارچوبی بوده که به دستور اربابش شلاق خورده و با تخریب دستگاه اربابش با چکش انتقام خود را گرفته است. با این حال، ند لود احتمالاً واقعیتر از یکی دیگر از ساکنان افسانهای جنگل شروود که علیه بیعدالتی مبارزه میکرد، یعنی رابین هود، نبود. ند لود، هرچند اسطورهای بود، اما در بخشهایی از ناتینگهام به یک قهرمان مردمی تبدیل شد و الهامبخش اشعاری متعدد و مختلف شدند.
شورش لودیتها در سال ۱۸۱۲ از ناتینگهام به صنعت پشم یورکشایر و کارخانههای پنبهریسی لنکشایر گسترش یافت. با گسترش جنبش کارگری، انسجام و خلوص پیام اقتصادی خود را نیز از دست داد. بینفیلد میگوید: «این جنبش بر اساس منطقه متفاوت بود و حتی در داخل مناطق نیز در بین افراد در حرفههای مختلف متفاوت بود.» اعتراضات لودیتها خشونتآمیز شد این اعتراض همچنین با افزایش اندازه به خشونت تبدیل شد. لودیتها علاوه بر خرد کردن ماشینآلات، آسیابها را به آتش کشیدند و با نگهبانان و مقاماتی که برای محافظت از کارخانهها اعزام شده بودند، به تبادل آتش پرداختند. چهار لودیت در آوریل ۱۸۱۲ پس از شکستن درهای آسیاب رافولدز در خارج از هادرزفیلد به ضرب گلوله کشته شدند. چند هفته بعد، کارگران با کشتن صاحب آسیاب، ویلیام هورسفال، که «تمایل خود را برای سوار شدن به زین اسب با خون لودیت» ابراز کرده بود، در حالی که سوار بر اسب خود بود، انتقام گرفتند.
نویسنده:کریستوفر کلاین
گروه کسب وکار
افزودن دیدگاه