کسبوکارهای نوپا:جمع آوری کلکسیون امروزه بخشی از اقتصاد و فعالیتهای شغلی است .اما چرا مردم کلکسیون جمع میکنند؟یک گردآورنده پرشور اسناد تاریخی از تمایل خود به جمع آوری به عنوان “نقص ژنتیکی” یاد می کند. به احتمال زیاد، جمع آوری یک غریزه اساسی انسان است. یک مزیت بقا که توسط چندین دوره انتخاب طبیعی تقویت شده است. آن بخش از اجداد باستانی ما که موفق به جمع آوری اشیاء کمیاب شده اند، ممکن است بیشتر مستعد زنده ماندن وبه اندازه کافی برای تشکیل خانواده و بچه دار شدن بوده اند و بقایشان را به این شکل تضمین کرده اند. حتی امروزه، ثروت با امید به زندگی بیشتر مرتبط است – و آیا هر شکلی از ثروت می تواند اساسی تر از اشیاء کمیاب و ملموس باشد؟
رایجترین دلایلی که مردم چیزها را جمعآوری میکنند عبارتند از:
دانش و یادگیری
آرامش و کاهش استرس
لذت شخصی (شامل قدردانی از زیبایی و غرور از مالکیت)
تعامل اجتماعی با گردآورندگان دیگر و دیگران (یعنی اشتراک لذت و دانش)
چالش رقابتی
به رسمیت شناخته شدن توسط کلکسیونرهای دیگر و شاید حتی غیرکلکسیونرها
نوع دوستی (از آنجایی که بسیاری از مجموعه های بزرگ در نهایت به موزه ها و موسسات آموزشی اهدا می شوند)
میل به کنترل، تصاحب و نظم بخشیدن به بخش کوچکی (یا حتی بزرگ) از جهان
نوستالژی و/یا ارتباط با تاریخ
انباشت و تنوع ثروت (که در نهایت می تواند معیاری از امنیت و آزادی باشد)
البته انگیزه های ذکر شده در بالا برای همه به یک اندازه مصداق ندارند. اکثر گردآورندگان به چند مورد از این مزایا توجه می کنند،
لازم به تاکید است که بسیاری از سرگرمی های غیر اکتسابی سطوح مشابهی از رضایت، دانش، شناخت – و سایر مزایای جمع آوری را فراهم می کنند. اما برخلاف باغبانهای خانگی، علاقهمندان به ماهیهای استوایی و علاقهمندان مشابه، کلکسیونرهای جدی اشیاء کمیاب اغلب متوجه میشوند که در پایان روز ثروت قابل توجهی خلق کردهاند، بهویژه زمانی که حداقل برای خودشان اثبات شده که آنها کار منحصر به فردی را انجام میدهند.
به همین جهت بیشتر مجموعهداران بر تصمیمگیری هوشمندانهتر مالی تمرکز میکند و ارزش پولی را که در نهایت از تلاشهای جمعآوری کلکسیون به دست میآورند، را مورد نظر قرار می دهند.
جنبه تاریخی و روانی
کارل یونگ روانشناس معتقد بود که جمع آوری بخشی از تاریخ بشر باستانی ماست. هزاران سال پیش، انسان ها آجیل و انواع توت ها را جمع آوری می کردند. آنها را با احتیاط نگه می داشتند و وقتی غذا نبود می خوردند. بهترین کلکسیونرها از زمستان های سرد طولانی یا فصول بدون باران جان سالم به در بردند. ژن های آنها به نسل های آینده منتقل شد. به همین جهت است که امروزه ما هنوز غریزه جمع آوری داریم.
اما فیلیپ بلوم مورخ نظر دیگری دارد. او فکر می کند مجموعه داران می خواهند چیزی بسازند که پس از مرگشان باقی بماند.بدین ترتیب با کنار هم قرار دادن بسیاری از موارد مشابه، تلاش آن کلکسیونر اهمیت تاریخی پیدا می کند. گاهی اوقات مجموعه های کلکسیونر دارها تبدیل به موزه یا کتابخانه می شود.البته برخی تا زنده هستند به کلکسیونشان جنبه عام المنفعه می بخشند؛برای مثال،هنری هانتینگتون، که کتابخانه ای را در لس آنجلس تأسیس کرد تا ازمجموعه کتاب های خود را نگهداری کند.
نویسنده ای دیگر به نام استیو روچ فکر می کند که مردم چیزهایی را جمع آوری می کنند تا دوران کودکی خود را به یاد بیاورند. بسیاری از کودکان چیزهایی را جمع آوری می کنند، اما تعداد کمی از آنها پول کافی برای خرید چیزهایی که واقعا می خواهند دارند، دارند و به تدریج علاقه خود را از دست می دهند. دردوران بعدی زندگی ، آنها مجموعه های خود را به خوبی به یاد می آورند. در سن جوانی و ومیانسالی آنها پول و فرصت کافی برای یافتن وسایل خاص دارند و دوباره شروع به جمع آوری کلکسیون می کنند. به این ترتیب آنها می توانند دوباره زندگی کنند و از دوران کودکی خود لذت ببرند.
گردآورنده آثار هنری، ورنر مونستربرگر، موافق است که جمع آوری با دوران کودکی مرتبط است. اما او معتقد است که ما جمع آوری می کنیم تا احساس امنیت کنیم. در حالی که نوزادان پتو یا اسباب بازی ها را در دست می گیرند تا وقتی مادرشان نیست احساس امنیت کنند، بزرگسالان وسایلی را جمع می کنند تا احساس تنهایی یا اضطراب نکنند.
مارک بیکر، گردآورنده خودکار، موافق است که جمعآوری نوعی واکنش احساسی است، اما او برای کاهش اضطراب کلکسیون جمعآوری نمیکند. او می گوید: «برای من، این هیجان است. «من عاشق تلاش برای گرفتن امضای یک فرد مشهور هستم. گاهی موفق می شوم و گاهی شکست می خورم. همچنین با جمع آوری امضا احساس می کنم با افراد مشهور ارتباط دارم. من فقط آنها را در تلویزیون تماشا نمی کنم. من در واقع به این ترتیب با آنها ملاقات می کنم.»
اما واقعا چه چیزی مردم را به جمع آوری اشیاء سوق می دهد؟ باید تاکید کرد،تقریباً به تعداد کلکسیونرهای فردی پاسخ به این سؤال وجود دارد. هر مجموعه ای از اشیاء داستان منحصر به فرد خود را برای گفتن دارد، همانطور که هر فردی یک دلیل کاملاً شخصی برای سرگرمی خود دارد. علاوه بر این، هر چیزی را که فکرش را می کنید بردارید و احتمالاً کسی آن را جمع آوری می کند. از دالک تا تابلوهای مزاحم نشوید، مجموعههای کنجکاوی بیشماری وجود دارد.
بنابر این باید منظورمان از “مجموعه” را روشن کنیم. بر اساس گزارش گاردین، حدود یک سوم از مردم در بریتانیا انواع مختلفی از اشیاء را دارند که می توان آنها را به عنوان یک مدل کلکسیون طبقه بندی کرد. با این حال، یک کلکسیونر واقعی بودن نیاز به یک ارتباط عاطفی دارد – که گاهی اوقات می تواند با یک وسواس هم مرز باشد. زمان و پول در مقایسه با لذتی که از داشتن این اشیاء به دست میآورند، برایشان معنی ندارد.
هیجان شکار
برای بسیاریدیگر این اقدام نوعی هیجان است .یعنی مجموعههای آنها در اصل از یک سرگرمی یا علاقه به دست میآیند، به زودی متوجه میشوند که هیجان یک یافته جدید آنها را به سمت خود میکشد. علاوه بر این، این حس تنها زمانی افزایش مییابد که آنها عمیقتر و عمیقتر میشوند. به عنوان مثال، بسیاری از مجموعه داران مثلا اکثر آلبوم های مورد علاقه خود را بدست می آورند.اما در اینجا متوقف نمی شوند و دنبال نسخه های دیگر مثلا نسخه رنگی بهتر،نسخه محدود و مسخه بین المللی میگردند. به این صورت به نظر میرسد که آنها پول خود را برای خرید یک شیء یکسان بارها و بارها هدر داده اند. با این حال، برای کلکسیونر، ارتباط عاطفی آنها با گروه مورد نظر ارزش آن ولخرجی مکرر را دارد.
مجموعه نوستالژیک
با این حال، این تنها دلیلی نیست که مردم چیزها را جمع آوری می کنند. برخی دیگر به دلیل دلتنگی نسبت به دوران جوانی این کار را انجام می دهند.
برای نسل های جوان، چیزهایی مانند کارت سیگار یا مدل اسباب بازی راه آهن معنای کمی دارند. اما برای دیگران، اینها اشیایی هستند که با آنها بزرگ شده اند. همانطور که دنیای مدرن جلوتر می رود، جمع آوری این اشیا بیشتر و بیشتر جذاب می شود. آنها بازگشتی به زمان های ساده تر را ارائه می دهند، به خصوص زمانی که چنین اقلامی دیگر تولید نمی شوند. البته این اشیاء در آینده به کلی فراموش خواهند شد. اما مردم همیشه در نوستالژی روزهای گذشته خواهند بود و هیچ گاه کمبود وسایلی که این احساسات را برمی انگیزند وجود نخواهد داشت.
روانشناسان فرویدی معتقدند که جمع آوری راهی برای تحمیل نظم به جهان است. کسانی که جمع آوری می کنند ممکن است در کودکی دچار مشکلات رها شدن شده باشند یا احساس کنند که کنترلی بر زندگی خود ندارند. با جمع آوری و تنظیم اشیا، می توانند این احساس را تا حدودی معکوس کنند. به ویژه، کسانی که یادگارهای کمی از دوران کودکی خود دارند، ممکن است با نگه داشتن هر چیزی که می توانند جبران کنند.
افزودن دیدگاه