کسبوکارهای نوپا:اهمیت و ارزش دانش امری بدیهی است اما نه برای همه!بسیاری از افراد وقتی می خواهند از خانه بیرون بروند مدت زمان قابل توجهی را به مرتب کردن لباس،واکس زدن کفش و خلاصه وضعیت ظاهری خود میدهند.آنها در پاسخ به این سوال که چرا این کاررا میکنند؟میگویند باید به شکل ظاهری اهمیت داد.متاسفانه برخی در مورد اهمیت سرو وضع باطنی! چنین اهمیتی قائل نمی شوند.به این معنا که اختصاص وقت به آگاهی از مطالب و موضوعات سطحی و بعضا نامربوط یک موضوع مهم است که از سوی برخی نادیده گرفته می شود.
همسر دوم فلان هنرپیشه چه کسی بود؟چرا فلان فوتبالیست بچه سومش کشتی گیر شد! درحقیقت برخی ازچیزهایی که ما مردم به خاطر می سپاریم از نظرارزش علمی و آگاهی بخشی شگفت انگیز است !
از طرف دیگراحتمالاً برخی ازما دانش بی ربطی را در ذهنمان ذخیره می کنیم که گمان داریم، ارزش مادی دارد. به عنوان مثال، نرخ بهره بانکی،قیمت مسکن،قیمت سکه و دلار .نکاتی که یک تاجر و سرمایه دار باید بداند،اما اکنون بسیاری از افراد عادی هم به دنبال کسب اطلاعات در این خصوص هستند.
متاسفانه ما معمولاً ترجیح میدهیم درباره چیزهایی که میفهمیم و به ما مربوط می شود مطالعه اندکی داشته اما به جایش در خصوص چیزهایی که نمیدانیم،دائما بحث و گفتگو کنیم. این موضوع میتواند مشکل بزرگی برای ما در زمینه تشخیص ضرورت های مورد نیاز برای کسب دانش و دانستنی ها مفید ،موثر و مرتبط، باشد .
اینگونه اگر ذهنمان را از اطلاعات سطحی انباشته کنیم در زندگی مان نیز درگیر مسایل سطحی خواهیم شد.مثلا اگر از مردم بپرسند “بهترین زمان برای سوار شدن به مترو در شهر چه زمانی است؟” او نظر روشنی خواهد داشت ممکن است بگوید: «۱۰ صبح، درست بعد از ساعت شلوغی». اما اگر بپرسند “معتبرترین شرکت تولید قطار کدام است؟” شاید چیز زیادی برای گفتن نداشته باشد .اگر هر دو سوال در یک جلسه پرسیده می شد، بخش عمده ای از زمان به سوال اول اختصاص می یافت،حتی اگر این سوال بسیار پیش پا افتاده تر از دومی باشد.
لازم به توضیح است که این رخداد دارای ریشه تاریخی است و به همین جهت تحقیقات علمی متعددی د در این حوزه صورت گرفته است.در سال ۱۹۵۷ میلادی توسط سی. نورثکوت پارکینسون در این مورد تحقیق شد.او برای نشان دادن صحت نظر خود،دریک نشست عمومی،داستانی تخیلی درباره کمیته ای تعریف کرد که نیاز به تصویب طرح های یک نیروگاه هسته ای داشت.اما،در جلسه، بیشترِ وقت صرف بحث در این مورد شد که سوله دوچرخه ها را باید چه رنگی کنیم؟!
نورثکوت در مورد نتایج این تحقیقش تاکید میکند که این اتفاق میافتد،زیرا ممکن است درک چیزهای بزرگ برای بسیاری از مردم خیلی سخت باشد،بنابراین آنها میخواهند به سرعت ازموضوع عبور کنندوبرای چیزهایی که میفهمند ودرسطح درکشان قرار دارد،وقت بگذارند.زیرا آنها ضمنا می خواهند احساس ارزشمندی کنند وبه همین دلیل نیز می خواهند نظر بدهند.شاید در مورد رآکتورهای هسته ای چیز زیادی برای گفتن نداشته باشند،اما همه در مورد رنگ زدن یک ساختمان حتی اگر ساختمان یک راکتور باشد حرفی برای گفتن دارند.
این پژوهش نتایج متعددی داشته که به دو مورد مهم آن اشاره می شود:
به شرط مطالعه درست و مناسب و در صورتی که موضوع به ما ارتباط داشته باشد،ما نیز میتوانیم نظر مناسب داشته باشیم، اما اصرار به اظهار نظر؛بدون مطالعه درست ،موجب می شود،روی مسائل بی اهمیت تمرکز کنیم.
چون توانایی دستیابی به دانش مناسب را نداریم روی مسایل سطحی متمرکز می شویم .
متاسفانه این تمرکز بر مسائل پیش پا افتاده به جای مسائل اساسی؛درموارد بسیاری اتفاق می افتد.به همین جهت در حوزه فرهنگی باید به این امر و تغییر مدل آموزش توجه کرد.
گروه آموزش
افزودن دیدگاه